باسمه تعالی
سلام
احمدی نژادیزه شدن دولت بیم ها و امید ها
دوسال پیش همزمان با دومین نشست دوره دوم شورای شهر تهران که دکتر محمود احمدینژاد به عنوان شهردار تهران انتخاب شد، رادیو بیبیسی در تاریخ 13/2/82 ساعت 30/20 طی برنامهای با عنوان «گفتگویی درباره سیاستها و مشکلات رودر روی شهرداری تهران» از زبان کارشناس مدعو برنامه «آقای غلامرضا صالحینژاد معاون سابق مدیریت شهری شهرداری تهران» وضعیت موجود شهر و شهرداری تهران را آن چنان توصیف کرد که پشت هر تهرانی وطن دوست از فرط نگرانی لرزید، وی گفت: فارغ از اینکه چه کسی شهردار میشود و گرایش سیاسی و وابستگیهای جناحیاش به چپ یا راست، محافظهکار یا اصلاح طلبها هست ما در شهر تهران خلاءهای استراتژیکی داریم. شهر تهران فاقد یک چشمانداز است یک دیدگاه بلند نوین یا اساسی و راهبردی بر آن حاکم نیست ما یک سند بالا دست نداریم برای شهر تهران، این چیزی بیشتر از طرح جامع است که آنها هم شاید بیشتر از بیستسال است که دیگر مرسوم نیست که فقط با طرح جامع بشود یک شهر را ... مدیریت خدمات که در تهران ارائه میشود در بین بیست و پنج سازمان توزیع شده است که اقتداری شهردار تهران و شورای شهرتهران برآنها ندارند و بودجه شهر هم که یک بودجه ناچیز و در یک مقررات دست و پاگیر و کلاف سردرگمی هست و ما حداقل برای شهر تهران به چهار هزار میلیارد تومان در سال بودجه نیاز داریم حداقل این چیزی هست که گفته نمیشود و پرهیز داریم به خاطر مشکلات مملکت به آن بپردازیم تحلیل استراتژیک وجود ندارد که براساس آنها تفکری شکل بگیرد یا برنامهای بنیان گذاشته بشود. این هرکسی شهردار تهران بشود با این مشکلات روبرو هست. غلامرضا صانعینژاد، در خصوص میزان عملی بودن سیاستهای اعلام شده شهردار جدید در رادیو بیبیسی گفت: عملی شدن آن دچار مشکلات اساسی هست چون این یک سازماندهی قوی عملیاتی میخواهد پشت این کار بگذارد و بعد یک اطمینانی به بخشهای پیمان کاری شهر برای انجام آنها، ما در طرحهای نیمه تمامی که داریم در بزرگ راهها، چند هزار میلیارد تومان ملک مردم هست که باید بخریم اینها را این پول از کجا میآید که اینها خریده بشود و یا پیمانکاران چگونه مطمئن میشوند که به موقع ساپورت میشوند و آن سیستمهای که در شهرداری تهران آنها را میخواهد جمع و جور کند بتوانند کار کنند و شبانهروزی اتوبان سازی کنند. ما همین الان در شهرداری تهران هزار میلیارد تومان پروژه مشارکتی معطل داریم که فقط با سرمایه بخش خصوصی میتواند فعال بشود و با سرمایهگذاری خارجی میتوانیم آنها را بسازیم. البته این تنها رادیو بیبیسی نبود که وضعیت شهر تهران و مدیریت شهرداری را بحران زده تلقی میکرد، بلکه حتی بعضی از سیاست مداران و کسانی که در بوجود آمدن شرایط بحرانی ذکر شده دستی داشتند خود نیز مدیریت شهر تهران را در شرایط بحران توصیف میکردند و حتی بحث انحرافی تغییر پایتخت را مطرح میکردند. در چنین شرایطی دکتراحمدینژاد کشف شد، کسی که مردم ایران وی را جزو جماعت صد-صد و پنجاه نفره که دائما مسئولیتهای ارشد مانند وزارت و شهرداری تهران و ریاستقوا و ... را بین خود جابجا میکنند نمیشناختند. بالاخره مقاومت وزارتکشور نیز پس از چند روز شکسته شد و دکترمحمود احمدینژاد با پژو 504 مدل 75 برای تحویل گرفتن شهرداری به خیابان بهشت رفت. خوشبختانه آنچه احمدینژاد در تهران انجام داد از نوع عملکردهای اقتصادی معمول نیست که معمولا بعضی از مسئولان در تلویزیون از روی کاغد برای مردم میخوانند، ضریب جینی فلان شده است، شاخص خط فقر بهمان شده است. فلان شاخص اینقدر در صد شد کرده است. کاری که احمدینژاد در تهران انجام داد مردم با گوشت و پوست و استخوان خود لمس میکنند مردم احساس میکنند شهرداری خدمتگزار مردم است. شهر تهران به یک کارگاه بزرگی تبدیل شده است، تنها چیزی که مردم میبیند کار و تلاش و آبادانی و سازندگی است، شهردار تهران رودررو با مردم صحبت میکند. به همین دلیل امروز جریانهای در خارج و داخل کشور از طرح نام احمدینژاد در ردیف کاندیداهای مطرح ریاستجمهوری نگرانند و برای تخریب او – او که در پرونده و سابقه خود جز خدمت چیزی ندارد – به هر خس و خاشاکی چنگ میاندازند. کسانی که از احمدینژادیزه شدن مدیریت قوه مجریه نگرانند فیالواقع از عزت و پیشرفت ایران اسلامی نگرانند، کسانی که از رئیسجمهور شدن احمدینژاد نگرانند از آسایش و آرامش و نهایتا رضایتمندی مردم از دولت نگرانند، کسانی که از تحقق دولت اسلامی نگرانند از هویدا شدن ضعف مدیریتهای خود و عیان شدن ضعف عملکرد خود نگرانند. الان ستادهای احمدینژاد پر – خالی است، پر و مملو از مردم، جوانان، نویسندگان، طبقه متوسط، علاقمندان اعتلای کشور، علاقمندان عدالت، خبرنگاران، دبیران سرویسها و... که فیسبیلالله کمک میکنند، چرا چون احمدینژاد را هر وقت خواستهاند دیدهاند. برای ملاقات ایشان دنبال واسطه نگشتهاند احمدینژاد هیچ فقط محاط در گفتمان خاص و افراد خاص و جناح خاص و باند خاص نبوده. اما ستادهای احمدینژاد خالی نیز است، خالی از کسانی است که با بوی قدرت و پست و مقام تصمیم میگیرند، خالی از کسانی که نماز خود را به قبله قدرت میخوانند، خالی از کسانی که اهل معامله هستند، خالی از کسانی که ساعت خود را فقط به افق قدرت و منافع شخصی تنظیم میکنند. خالی از کسانی که مثل مغازه دو نبش با هرتفکری کار میکنند تنها کافی است قدرت و منافع آنها تأمین شود. میدانید چرا؟ چون احمدینژاد اعلام کرده است کسانی که انتظار دارند من از این امانت یعنی امانتی که ملت برعهدهام میگذارد به آنها سهم بدهم لازم نیست برایم کمک کنند، بلی احمدینژاد گفته است دولت اسلامی نباید وامدار هیچ شخص، گروه و حزبی باشد. احمدینژاد اهل بدهبستان سیاسی نیست حتی به هیچکدام از احزاب و گروهها نیز باج نمیدهد، به همیندلیل تنها همراه وی در عرصه انتخابات هسته اولیه آبادگران است بلی همان آبادگرانی که خود احمدینژاد با جمعی از دوستان نزدیک بنا گذاشت. اما احمدینژاد در عرصه رقابت نفسگیر انتخابات یک برگ برنده سرنوشتساز در اختیار دارد. و آن همراهی و محبت و دعای خیر مردم است، مردم ایران قدر خدمتگزار راستین خود را میدانندو در 27 خردادنشان خواهند داد.
محمود عباسزاده مشکینی
|