باسمه تعالی
سلام
این مطلب را در وبلاگ اسلام ناب دیدم بخوانید
اشاره: دو سال پیش دقیقاً درچنین روزهایی که وزارت کشور در صدور حکم دکتر احمدینژاد بعنوان شهردار تهران با اما واگرهای مختلف تعلل میکرد و داد رسانههای وابسته به پایگاه اصلاح طلبان در تخریب شخصیت ایشان به اوج رسیده بود، روزنامه کیهان درصفحه 14 شماره 17653 مورخ 14/2/82 درپاسخ به این خط تبلیغاتی که مشابه خط تبلیغاتی مقطع فعلی است طی مقالهای باعنوان «آشنایی بایک راست افراطی » مطلبی چاپ کرد که درج عین مقاله رابرای تنویر افکار عمومی مفید می دانیم. بااین توضیح که دو سال پیش درزمان چاپ این مقاله کمتر کسی فکر میکرد که روزی احمدینژاد درپاسخ به رویکرد واستقبال مردم کاندیدای ریاست جمهوری شود . آشنایی با یک راست افراطی از وقتی که نام دکتر محمود احمدینژاد به عنوان شهردار تهران مطرح شده تحرک شبکههای سخن پراکنی محافل تندرو مدعی اصلاح طلبی هم برای تخریب شخصیت ایشان شروع شد. چون نامبرده شخصیتی مومن ومتعهد، دانشگاهی، ساده زیست وبا تجربه مدیریت موفق ودرخشان است بنابراین محافل مذکور دلیل وسندی برای ترور شخصیت شهردار آینده تهران ارائه نمیکنند وتنها بهانه آنها به زعم خودشان موضوعاتی مانند «تعلق خاطر وی به جناح راست»یا «نماد بارز بازگشت به تفکرات افراطی» میباشد. کسانی که آقای دکتر احمدینژاد را می شناسند براحتی میتوانند مفهوم«تفکرات افراطی» رادرادبیات اصلاح طلبان ترجمه کنند بنابراین ذکر نمونه عملکرد ورفتارها ومنشهای ایشان رابرای ترجمه اتهامات ساخته وپرداخته شبکه تبلیغاتی اصلاح طلبان لازم میداریم. نگارنده توفیق داشته چندین سال هم قبل از دوم خرداد وهم چندسال بعد ازآن درپست مدیریت ومدیریت کل درزیر مجموعه وزارت کشور فعالیت داشته واز نزدیک با عملکرد عناصر وسلایق مختلف آشنایی داشته باشد و مدتی نیز بعنوان مدیر زیرمجموعه استانداری تحت مدیریت دکتر احمدینژاد همکاری داشتهام واز نزدیک شاهد توانمندی ودرایت وتلاش ودلسوزی وپاکی وهمچنین حساسیت ایشان به رعایت قانون بود. نگاه مردم استان نوپای اردبیل به عملکرد دکتراحمدینژاد چنان است که حتی مخالفین تفکرسیاسی ایشان نیز به منظور کسب نظر ورای مردم اسم احمدینژاد رابه غیرنیکی یاد نمیکنند. نام احمدینژاد مانند قهرمانان در ذهن مردم استان اردبیل باقی مانده است وانصافاً کسی نمیتواند منکر این واقعیت باشد.درمورد توانمندی ومدیریت ایشان همین بس که طبق گزارش رسمی سازمان برنامه وبودجه کشور، استان تحت مدیریت ایشان سه سال پشت سرهم درسرعت اجرای طرحهای عمرانی وصرفه جویی درهزینهها رتبه اول استانهای کشور را کسب کرد. درمورد تلاش شبانه روزی ایشان ذکرخاطرهای را خالی از فایده نمیبینم، درایام وقوع حادثه زلزله دلخراش دراردبیل چند ستاد برای کمک رسانی تشکیل شده بود که توسط ستاد مرکزی یعنی دفتر استاندار هدایت میشد ساعت سه نصف شب برای اعزام به یکی از ستادها به استانداری و دفتر استانداررفتم ملاحظه کردم دکتر احمدینژاد علی رغم اینکه به علت شکستگی پایش با عصا راه میرفت عصای خودرا بغل میز گذاشته وخود شخصاً جریان کمک رسانی ونجات مجروحین ومصدومین راپیگیری میکند درکمترین زمان ممکن برنامههای بازسازی شروع وتازمان شروع فصل سرمای سال بعد قسمت اعظم خرابیهای ناشی از زلزله به نحو احسن بازسازی شد وموجبات تحسین مردم ومسئولین کشور را فراهم آورد. درخصوص احترام به قانون ومقررات ، ایشان واقعاًیک الگوست، دراواخر سال 1375 به اتفاق دکتر احمدینژاد برای بازدید از شهرهای مغان رفته بودیم درراه بازگشت درایست وبازرسی پلیس راه اردبیل جلوی خودرو حامل استاندار راگرفتند واز راننده خودرو مدارک خواسته وهویت سرنشینان خودرو ومبداًو مقصد آنها را پرسیده بودند بنده به اتفاق محافظآقای دکتر احمدینژاد درخودرو دیگری نشسته بودیم وپشت سرخودرو حامل استاندار حرکت میکردیم بعداز یک دقیقه توقف خودرو انها راه افتاد ومحافظی که درکنار بنده نشسته بود به قصد تذکر به سرباز از ماشین پیاده شد. احمدینژاد که از پشت شیشه ماشین این صحنه را دید بلافاصله بابی سیم به بنده گفتند به محافظ بگویید ازسرباز به خاطر دقت درانجام وظیفه اش تشکر کند تاکید کرد مشخصات سرباز را یادداشت کنیم تابه فرماندهی منطقه برای تشویق ایشان اعلام شود. خوب این روش وبلند نظری راه مقایسه کنید با منش یک استاندار مدعی اصلاح طلبی که اتفاقا ًدریکی از استانهای شمال غربی کشور چند سال پیش بدون هماهنگی می خواست وارد قسمت ممنوع فرودگاه شودوسرباز درراستای انجام وظیفه جلوگیری کرده بود وماجرا به هفت تیر کشی از طرف استاندار می کشد ونهایتاًبا شکایت سرباز موضوع به مراجع قضائی ارجاع شده بود . درمورد مردمی وساده زیست بودن دکتر احمدینژاد برای شما خاطرهای دارم، دوسال پیش برای دیدن ایشان به دانشگاه علم وصنعت رفتم دانشجویان دانشکده عمران دور اورا گرفته بودند یکی درمورد موضوع فوق لیسانس خود با وی صحبت می کرد یکی سوال مطرح میکرد و هر کدام کار خاص خود راداشتند بالاخره آخروقت کاری بود وبعداز رفع ورجوع امور دانشجویان قرار شد قسمتی از مسیر رابا هم برویم سوار خودرو ایشان شدیم یک پیکان آبی رنگ مدل پایین بود دریکی از خیابانها که اسم آن یادم رفته است دوجوان که بنزین ماشینشان تمام شده بود ایستاده بودند واز خودروهای عبوری کمک می خواستند . آقای دکتر با کمال حوصله ماشین رانگه داشت طرف آنها رفت و با شلینگ از ماشین خود بنزین کشیده وکارآنها راه انداخت. واما باز هم چندروز پیش دریکی از دانشگاهها دراتاق معاون دانشکده به اتفاق دو سه نفر نشسته بودیم .صحبت از نامزدهای مطرح برای تصدی شهرداری تهران شد واسم احمدینژاد نیز به میان آمد درهمان لحظه یکی از مدیران دانشکده که از قضا به یکی ازگروههای سیاسی غیرقانونی نیز تعلق خاطر دارد وکمی هم رک گو است به جمع ما پیوست وشریک بحث شد ایشان گفت: به نظر من دکتر احمدی نژاد شهردارنمی شود. گفتیم چرا؟ گفت«بابا ایشان خیلی متدین است» گفتم مگر چه اشکالی دارد؟ گفت، از اوایل انقلاب درجایگاه مدیریت است، الان 25 سال از انقلاب گذشته ، طرف یک خانه درست حسابی برای خود ندارد، این هم شورش را دراورده است. خوب این آدم با این مشخصات وروشها ومشها با مدرک دکترای عمران آن هم با گرایش حمل ونقل با کوهی از تجربه مدیریت کلان و روحیه با عظمت وبی تفاوتی نسبت به مواهب دنیا قابل مقایسه با کسانی نیست که به قول ملایمان علی(ع) فکر می کنند پستها ومسئولیت ها بسان طعمه است وباید آن را بدرند و بین نزدیکان خود تقسیم کنند یا از فلان مفسد اقتصادی چند صد میلیون تومان بگیرند و هزینه ستاد انتخاباتی خودرا تامین کنند. خوب براین آدم با آن مشخصات هرنام وعنوانی میخواهند بگذارند. مردم ایران سالهاست که برای چنین مسئولانی له له میزنند.
|